پیکرهٔ فردوسی از ابوالحسن صدیقی در میدان فردوسی شهر رم | ||||
زادروز | ۳۱۹ خورشیدی ۳۲۹ هجری قمری روستای پاژ |
|||
---|---|---|---|---|
درگذشت | پیش از ۳۹۷ خورشیدی ۴۱۱ هجری قمری توس |
|||
آرامگاه | توس، خراسان ۳۶°۲۹′۱۰.۱۵″ شمالی ۵۹°۳۱′۳.۳۴″ شرقی |
|||
محل زندگی | توس، تابران[۱] | |||
ملیت | ایرانی | |||
نامهای دیگر | فردوسی | |||
پیشه | شاعر | |||
سبک | خراسانی | |||
لقب | حکیم توس، حکیم سخن | |||
دوره | فرمانروایی غزنویان | |||
مذهب | یکی از فرقههای شیعه یا اهل سنت (مورد اختلاف میان پژوهشگران) [۲] | |||
مکتب | حماسی | |||
آثار | شاهنامه | |||
گفتاورد |
|
حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، ۳۲۹ هجری قمری - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، ۴۱۱ هجری قمری در توس خراسان)، سخنسرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملیایرانیان است. فردوسی را بزرگترین سرایندهٔ پارسیگو دانستهاند.[۳
ارامگاه فردوسی در توس
جایگاه جهانی فردوسی[ویرایش]
نام و آوازهٔ فردوسی در همه جای جهان شناخته شده و ستوده شدهاست. شاهنامهٔ فردوسی به بسیاری از زبانهای زنده جهان برگردانده شدهاست.
هانس هاینریش شدر ایرانشناس آلمانی در سخنرانیای که در کنگرهٔ فردوسی در ۲۷ سپتامبر سال ۱۹۳۴ میلادی (۵ مهرماه ۱۳۱۳ خورشیدی) به پاس هزاره فردوسی و در شهر برلین بر پا شده بود، میگوید چیرگی بر ایران به دست مغولان و از میان رفتن توان ایران پس از یک سده رهایی از چیرگی بیگانگان از سببهای گرایش ایرانیان به شاهنامه و تلاش برای بازیابی کیستی (هویت) فراموش شدهٔ خویش میباشد. همچنین وی همانندی روزگار ایرانیان در زمان فردوسی با آلمان سدهٔ نوزدهم را چرایی گرایش اندیشمندان آن کشور به شاهنامه فردوسی و برگردان آن به آلمانی میداند.[۳۰] اما به گفته بسیاری از پژوهشگران ایران فردوسی بزرگترین رزمنامه جهان را پدید آورده که دربردارنده تاریخ جهان باستان است.
نمونه سرودهها[ویرایش]
نباشد همی نیک و بد پایدار | همان به که نیکی بود یادگار | |
دراز است دست فلک بر بدی | همه نیکویی کن اگر بخردی | |
چو نیکی کنی، نیکی آید برت | بدی را بدی باشد اندرخورت | |
چو نیکی نمایدت کیهانخدای | تو با هر کسی نیز، نیکی نمای | |
مکن بد، که بینی به فرجام بد | ز بد گردد اندر جهان، نام بد | |
به نیکی بباید تن آراستن | که نیکی نشاید ز کس خواستن | |
وگر بد کنی، جز بدی ندروی | شبی در جهان شادمان نغنوی |
نمانیم کین بوم ویران کنند | همی غارت از شهر ایران کنند | |
نخوانند بر ما کسی آفرین | چو ویران بود بوم ایران زمین | |
دریغ است ایران که ویران شود |
کنام پلنگان و شیران شود |
برای اطلاعات بیشتر به سایت